دو روی زندگی
استفاده از ابزار مهربونی برای راضی کردن یه مامان تغریبا عصبانی رو خوب یاد گرفته وروجک خونمون . اگه یه کاری انجام بده که دوست ندارم سریع بهش میگم مامان و ناراحت کردی و یه کم جدی میشم .تندی میاد پیشم و میگه بغلت کنم و بازومو میگیره توی آغوشش و فشار میده . بعد درحالی که داره تو چشمام نگاه میکنه میگه خوب شو...ناراحت نشو ..و خوب نتیجه معلومه یه مامانم غش کرد از عشق و مهربونی دخترش . اما روزای زندگی یه روی دیگه هم داره . چند روز پیش دخترک برای خودش بازی میکرد و من ادامه ناهارشو بهش میدادم (قسمت اول ناهار و نشسته میخوره نصف دیگه رو باید وقتی داره راه میره و بازیگوشی میکنه بهش بدم ) یکدفعه با فریاد گفت اوخ شدم اوخ شدم و جیغی کشید که تا حالا نش...