لغت نامه ۷
شلوارش و در اورده و تو خونه با زیر دکمه دار راه میره . هرچی کلنجار رفتم دوباره نپوشید. وقت ناهار رفتیم دوتای روی کاناپه نشستیم .انقدر ووول زده که پاش خورد زیر بشقاب که داغ بود . میگم مامان سوختی؟ برای اینه که شلوار پات نیست یه کم به من نگاه کرده میگه الان میام و میره تو اتاقش با شلوا ر برگشته میگه اگه پام کنم نمیسوخه. شلوار نپوشم بسوخه هااااااااا دعای فرج و از حفظ میخونه و تنها ایرادی که داره اینه که بجای دلیلا خیلی محکم میگه دلیدا الرحم و الراحمین و میگه امرحم راحمین الحمدالله..... الحبدلبا کمپ بنزین طونالی .....طولانی ودیگه یادم نیست چند بار هم نوشتم اما نوشته هام تو جریان پ...