مادرم
این روزها روی مامانم خیلی حساس شدم . همش سعی میکنم همه چیز بر وفق مرادش باشه . یه وقت خدایی نکرده ناراحت نشه .کسی بهش چیزی نگه که دوست نداره و همه قدر زحماتش و بدونن . تشویقش میکنم که برای خودش هم خرید کنه و انقدر به فکر من و خواهر برادر و بابام نباشه فقط . دلم میخواد بابام خیلی بیشتر از قبل بهش محبت کنه و هواش و داشته باشه . اصلا و ابدا هم طاقت دیدن ناراحتیش و ندارم ...................و تمام اینها شاید از احساس مادرانه خودم نشات میگیره احساس دوگانه ای دارم این روزها که نمیدونم مادرها خوشبخت ترین هستند یا مظلوم ترین ؟ خوشبختیشان نه قابل تعریف است نه لزومی به تعریف داد . اما مظلومیتشان را برای از خود گذشتگی همیشگیشان میدانم و خودم هم شریک...