نامه ای برای دخترم.. سری اول
امروز که 25 هفته و1 روز از باهم بودنمان میگذرد برایت مینویسم از آنچه برای آینده تو میخواهم . نمیدانم این آینده را تا کجا شاهدم اما تمام خواسته هایم برای آینده توست چه آن قسمتش را که میبینم چه آن را که دلم را همراهت میکنم بجای خودم .
من نمیخواهم آنچه باشی که من نتوانستم چرا که من اندازه ی آنچه در توانم بود به آرزو هایم رسیده ام بی آنکه دلم در گرو چیزی مانده باشد . شاید اکنون من خیلی هم درخشان نباشد اما همان است که خودم میخواستم . برای تو هم همواره رسیدن به آنچه میخواهی را آرزو دارم .
اما بدان همیشه آنچه که میخواهی شاید بهترین نباشد گاهی بعد از کلی تلاش به جایی میرسی که شباهتی به آنچه در ذهنت بود ندارد تازه آن وقت است که میفهمی چه بیهوده خود را به آب و آتش زده ای . گاهی هم هرچه تلاش میکنی به جایی راه نداری در این شرایط بهتر است که خدا را یاد کنی و صلاح کارت را از او بخواهی . میبینی آرامشی را که بدست می آوری و کار ها را که چه آسان به بهترین شکل ممکن درست میشوند شاید نتیجه بازهم با آنچه تو در ذهن داری یکی نباشد اما تو را خوشحال میکند و حتی خوشحال تر از آنچه که فکر میکردی .