شروع ماه هشت
به سلامتــــــــــــــــی وارد ماه هشت شدیم
اون اولین بار که نی نی خودش و به هم نشون داد و گفت سلام مامانی درست همون روز که بی بی چک مثبت شد همش فکر میکردم یعنی منم به هفته 8-9 میرسم که صدای قلب مهربونش و بشنوم ؟
هفته 16 و 17 هم اومد و من فهمیدم مهمونه قلبم یه دختره ناز نازیه اون موقع آرزوم بود که هفته 30 برسه.
امروز هم داریم هفته 31 رو با هم پر میکنیم و این هفتمین باریه که اومدن بیست و دومین روز ماه رو شکر میکنیم و امید واریم دو بار دیگه هم این روزه خوب و با هم ببینیم و شکر کنیم تا دختری سالم و بی مشکل بعد 9 ماه طی راهی طولانی بیاد بغلمون .
الان همه چیز خوبه من 11 کیلو وزن اضافه کردم که چون 5 کیلوش برای هفته 4 تا 8 هست دکتر میگه کمه و باید بیشتر بخورم .الان دوهفته هست تلاش میکنم اما وزن اضافه نکردم .دختری هم تو 29 هفته و 2 روز 1120 گرم بود که دکتر جون گفت یه کم وزنش کمه وگرنه همه چیز خوبه.البته ماهم از داشتن دختری باربی و باریک که بدمون نمیاد .
بابام بی صبرانه منتظر اومدن دخترکمونه مخصوصا این روزا که یه دخترک کوچولو هم تو فامیل دنیا اومده که خیلی براش ذوق داره همش میشینه آروم کنارش و نگاه ش میکنه .فکر کنم وقتی نی نی جون ما دنیا بیاد بابام دیگه اجازه نده ما بیاییم خونمون
خلاصه که داره روزای سخته آخر شروع میشه و من خیلی دوست دارم بدونم چقدر سخته.
چند کلام بادختری:
دختر عزیزم دستای کوچیکت رو بگیر بالا و برای ما دعا کن .آخه تو الان فرشته ای و مثل اونا پاک و معصوم از خدا بخواه که کمکمون کنه و تنهامون نزاره هیچ وقت . من و بابای و بقیه خیلی به دعای تو احتیاج داریم این روزها.