ماهگرد دهم
در کمال ناباوری من این ماه هم تموم شد و ما همش درگیر دندونای جدید و شیطنتهایی بودیم که بعد از چهار دست و پا رفتن شروع شد .
وروجک ما خیلی زود از پله بالا رفتن و یاد گرفت فقط دو روز بعد از اینکه چهاردست و پا راه افتاد .اما از پله پایین اومدن و بلد نیست هنوز خیلی بیهوا خودش و پرت میکنه به سمت پایین پله ها.
نانای میکنه و بشکن میزنه خیلی هم این کارو بامزه انجام میده آدم دلش ضعف میره براش .
تا منو تو خونه گم میکنه و نمیبینه ماما ماما کنان میره طرف دستشویی انگار پاتوق مامانش اونجاست ههههههه .
همچنان به تمام اهل خونه زور میگه .
وقتی میریم خونه مامانم نه غذا میخوره نه میخوابه نهایت یه کم ماست میخوره .اما خونه خودمون بهتر غذا میخوره .
امشب هم حرف خ رو یاد گرفته بود و هی میگفت اخ اخ اخ
داروی زد حساسیت سیتریزین میخوره برای اینکه دیگه تنش با نیش پشه داغون نشه.
شربت زینک و خیلی دوست داره و بهش رو بدی میخواد همش و بخوره .
وخیلی کارای دیگه که الان یادم نمیاد.
ژست این روزای دخترک وقتی میخواد یه چیزی رو از ما بگیره و ما بهش نمیدیم هی هم میگه ایهی ایهی ایهی مثلا داره گریه میکنه .
پ.ن: از ساعت ٦ تا همین الان که ساعت ١ شبه دارم همین چند خط و مینویسم