39 درجه
عشقم تب داره .از اون تب های سمج . که با هیچ دارویی پایین نمی آید.
از صبح پاشویه و شستن دست و صورت و حوله خیس . از صبح شربت استامینوفن و شیاف .از صبح التماس من برای خوردن و شنیدن این جمله که هیچی بهم نده نمیخورم . حتی شیر هم نمیخوره . ازصبح بغل و بغل و بغل .
٢ شبه که نخوابیدم
٢ شبه که تبش بین ٣٨ تا ٣٩ بالا و پایین میره .
دخترک ...عشق مامان، زودتر خوب شو .هیچ چیز سخت تر از این نیست که ٢ روزه برام حرف نزدی .
"خدایا همه ی بچه های مریض و شفا بده "
پ.ن: شب اول یه کم داغ بود اوردمش تو تخت پیش خودم که هواسم بهش باشه یه باره نصفه شب دیدم داره شعر بره ی مو فرفری رو میخونه تا آخرش گوش دادم خیلی کیف داشت. اومدم بغلش کنم و بوسش کنم دیدم مثل کوره داغه .... اولین هزیون تب داری دخترم شعر بره ی مو فر فری بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی