یکی یدونه.....چراغ خونه

ماهگرد نهم

1391/5/15 3:40
نویسنده : مامان باران
870 بازدید
اشتراک گذاری

باور کردنش برای تو که مادری خیلی سخت تر از دیگران است . هر روز پیش خودت میگویی بچه داری کار سختی ست .. ولی خیلی شیرین. که اگر این شیرینی ها نبود این همه سختی را تاب نمی آوردی .بعد ماه ها پشت هم می آیند و در چشم بهم زدنی میروند و تو انگشت به دهان میمانی آخر هر ماه  که ای بابا چه زود تمام شد ...

حالا یک سال و نیم است که  با من است 9 ماه نفس های دخترک بند بود به نفس های من ....9 ماه هم نفس های من بند به نفس های او . انگار این جا با هم بی حساب میشویم .ولی درست و با دقت که نگاه میکنم میبینم از همان رو اول این نفس من بود که به بودنش به تکان خوردنش به دیدنش به صدای گریه ش به خنده های بی صدای اولش به خنده های بلند این روزهایش بند بوده وهست . با این حساب این یک سال و نیم زندگیم را مدیون دخترکی هستم که تمام کار هاش به من وابسته است .

مادر که نبودم فکر میکردم بچه ها تا کوچکند زندگیشان را مدیون مادرشان هستند که تمام وقت شده است برای آنها . مادر که شدم با تمام وجودم حس میکنم که مادر ها زندگیشان را مدیون کودکانشان هستند .

       __________________

دخترک هر روز شیرین تر میشه .چهار دست و پا رو یه جور خیلی بامزه ای میره و کامل یاد گرفته .مدلش اینجوریه که زانو یک پا رو میزاره زمین ولی اون یکی پاشو  کفشو میزاره و با یه زانو خم هی میره جلو .
وقتی ذوق میکنه جیغ بلند میکشه . خیلی ددری شده  کسی جرات نداره جلوی روی خانم خانما  لباس بیرون بپوشه . ماکارانی و انواع آش و خیلی دوست داره اما همچنان برای خوردن بقیه غذا ها کلی ادا و اصول درمیاره . از 6 ماهگی هر بار که اسمشو صدا میزدیم با یه صدای هوم  جواب میداد و همه این کارشو خیلی دوست دارن هی اسمشو صدا میزنن حالا اگه چند بار پشت هم یکی صداش کنه با صدای بلند میگه ااااااه  (با کسره ) . تلویزیون همچنان خیلی دوست داره و اگر یه روز از همون اول روشن نکنم هی نق میزنه و انقدر به کنترل ها ور میره تا براش روشن کنم . دستش هم به هر چیزی که 10 سانت هم شده از زمین بلند تر باشه میگیره و میخواد بایسته .همچنان به نیش پشه بدنش به شدت واکنش نشون میده و به خاطر خوردن یه عالمه آنتی بیوتیک کلی لاغر شده .دیگه چیزی یادم نمیاد .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

saba
15 مرداد 91 19:44
عزیزم ایشالا کهه سالهای سال در کنار هم سلامت و خوش زندگی کنید....
آی تک
16 مرداد 91 8:19
واییییییی خدای من چه شیرین شده عسلکم - کاش عکسشم میذاشتی من یه دل سیر میخوردم خوشگلکمو بوسسسسسسسسس پرنیان جونم
ازاده مامانه هانا
17 مرداد 91 1:53
قشنگ مینویسی نفسهای جفتتون گرممممم
آنی
28 مرداد 91 11:54
خیلی قشنگ نوشته بودی گریم گرفت باران جون خدا حفظش کنه ایشالا n تا 9 ماه کنارهم باشین
مریم مامان پندار
1 شهریور 91 16:10
مبارکه بی حساب شدنت با دختری ببوسش
نهیر
4 شهریور 91 1:12
دوستتون دارم خیلییییییییییییییی
الناز(مامان بنیا
6 شهریور 91 14:05
عزیزززززززززززززززززززززم