جشن یکسالگی
پنجشنبه ١٨ آبان یه جشن گرفتیم به مناسبت تولد عشقمون .
٣٦ تا مهمون داشتیم که خیلی هاشون نیومدن و تعداد مهمونا شد ٢٠ نفر .
خیلی بهمون خوش گذشت . خداروشکر به خوبی و خوشی هم برگذار شد .از اونجا که من آلزایمر گرفتم یه کارایی رو هم یادم رفت انجام بدم از جمله اینکه کلی سیخ چوبی با تم تولد درست کردم که یادم رفت بزارم روی غذاها به جاش کیک و که بریدم گذاشتیم روی کیک نفری ها .
دخترکم ١٢٠ سال با خوشبختی و سلامت زندگی کنی و من وبابای هی این روز قشنگ و برات جشن بگیریم
لباس دخترک و مادر شوهرم بافته بنده خدا خیلی زحمت کشید یکبار بافت خوب نشد شکافت و یکبار دیگه بافت همش در ٤ روز
تزئینات خونه از عکسشون بهتر بودن و همه مهمونا دوست داشتن
غذا ها : کشک و بادمجان - تهچین مرغ - کیک مرغ و گردو - الویه
دسر و سالاد: سالاد فصل و ژله و کرم شکلاتی
غذا ها خوب شده بود مخصوصا کیک مرغ و گردو که هیچیش نموند . نون سنگک و یادم رفته بود آخر غذا اوردم همه خندیدن .
کیک ٥ کیلویی رو ٢٠ تا مهمون و ٨ تا از آقایون که چون مهمونی زنونه بود نبودن خوردن . البته کیک و ٤ کیلویی سفارش دادیم و ٥ کیلو تحویل گرفتیم اول ناراحت شدیم که حالا یه عالمه میمونه و آخر مهمونی خرسند بودیم از اشتباه قنادی .
یه تیکه کیک آخری که مونده بود برای آقای پدر رو اوردم و سیخ چوبی زدم روش و عکس انداختم وگرنه کیک مهمونا اینقدر له نشده بود هههههههه.
عکس آخر هم مربوط میشه به گیفت که ٣ روز و ٣ شب پختم و تزئین کردم و ٤ روز هم موند تا خشک شدن ولی در آخر از کارم راضی بودم مهمونا هم خیلی خوششون اومده ود